آرتین کوچولوآرتین کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

بهونه نفس كشيدن

باغچه خونه ما

صبح جمعه ٢٩ ٢ ٩١بابابا وماما رفتیم توباغچه ویک عالمه عکس هنری گرفتیم.اینم چندتاازعکسای من   بابا تریپت منوکشته  این تریپت منو کشته ...
31 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

واکسن دوماهگی دیروزصبح به همراه بابا ومامان وبابابزرگ برای زدن واکسن دو ماهگی  به مرکز بهداشت غرب رفتیم.چون مرکز تومحدوده طرح بود نمی شد با ماشین خودمون بریم برای همین مزاحم بابابزرگ شدیم.مرکز غرب تهران واکسن هپاتیت نداشت برای همین به مرکز دیگه ای مراجعه کردیم.ومن اونجا واکسن سه گانه،فلج اطفال وهپاتیت  دریافت کردم.واکسن سه گانه وفلج که توی دوتارونم زدن خیلی درد داشت.واین نیدلای چینی به قدری کل  بودن که صدای فرورفتنشون توی پام شنیده می شد. ویهومن زدم زیر گریه.ولی در عوض قطره فلج خیلی شیرین وخوشمزه بود. من اون روز خیلی بی قرا بودم و همش ناله می کردم،  حال نداشتم وبی حال  وکسل بودم تبم بالابود ومامان مرتب با ...
30 ارديبهشت 1391

مادرم روزت مبارک

                                             مامان جونم این متن زیبا رو  خالصانه و باتمام وجودم به تو تقدیم می کنم. حکایت سپیده مادر، تو رفیع ترین داستان حیات منی. تو به من درس زندگی آموختی. تو چون پروانه سوختی و چون شمع گداختی و مهربانانه با سختی های من ساختی. مادر، ستاره ها نمایی از نگاه توست و مهتاب پرتوی از عطوفتت، و سپیده حکایتی از صداقتت. قلم از نگارش شُکوه تو ناتوان است و هزاران شعر در ستایش مدح تو اندک. مادر...
22 ارديبهشت 1391

زن مظلوم ترین موجودعالم

فرزندم برای تومی نویسم،تااوج بی عدالتی وبی مهری را علیه زن بدانی باشد که نسل تواین تساوی دروغین گفتاری زن ومرد را به واقعیت مبدل کند.وزن روزگارتوآزادانه زندگی نماید،عشق بورزدودرعمل برابری راحس کند.وجون پروانه رهاپربگشاید. دلبندم چه من باشم وچه نباشم همسرت را عاشقانه پرستش کن. زیرا اوتداعی تمام رویاهایش را به مردآینده اش می سپاردو.....   سخنان دکتر علی شریعتی در مورد - زن زن عشق می کارد و کینه درو می کند... زن عشق می کارد و کینه درو می کند... دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر... می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی .... برای ازدوا...
21 ارديبهشت 1391

مادر

         شعراز ایرج میرزا                                             گویند مرا چو زاد مادر                                               &nb...
21 ارديبهشت 1391

فداکاری یک مادر مهربان برای به دنیا آوردن فرزندش

  وقتی این مطلب خوندم دلم نیومدواسه دوستای گلم نزارمش،مهم نیست این زن چه ملیتی داره،دینش چیه، مهم اینه اون یک زنه ومادره به تمام معنی کلمه. این مادر فداکار زمانیکه تصمیم گرفت شیمی درمانی را بخاطر نجات نوزادش قطع کند می دانست بزرگ شدن او را نخواهد دید. به گزارش پارس ناز سارا بوروک 6 ماهه باردار بود که فهمید تهوع صبحگاهی و کمردردش از عوارض ابتلا به سرطان روده است   پزشکان گفتند تغییرات هورمونی دوران بارداری باعث سرعت رشد تومور شده است و وی باید شیمی درمانی را آغاز کند. اما او بخاطر نجات جان جنینی که در رحم داشت این کار را نکرد تا بتواند در هفته بیست و دوم بارداری نوزداش را که یک دختر کوچک و ضعیف بود بدنیا آو...
21 ارديبهشت 1391

مدل مو

  سلام من الام 52 روزم شده وحالا داستان امروز: یکی ازبهترین مواقعی که من درزمینه عکس گرفتن باماما همکاری می کنم زمانیه که لباسامودرمی یاره.اگه پوشکم روبازبزاره تاصبح هیچی نمی گم وهمش بازی می کنم.چون احساس راحتی می کنم ولی به دلایل امنیبی مجبورن منو پوشک کنن.  امروزمامان خانمی دلش هوای آرایشگری کرده بود که چندمدل موروی من پیاده کرده  مشاهده کنیدودرپایان نظردهید. مدل چتری   حتماتماشاگنید   مدل فرق یک طرفه     مدل fashion(فشن) لطفا بگیدک...
18 ارديبهشت 1391

هدیه ختنه من

هدیه مامان وبابا برای ختنه من یک play Game موزیکال بود.خیلی دوسش دارم.     من عاشق چیزای رنگ رنگیم مامانی هم سلیقه منه وبرای همین تمام وسایل من رنگای شادومتنوع انتخاب میکنه آرتین درزمین بازی   عاشق این زنبوره شدم وباش حرف می زنم هه هه اوم او خخ هوم هوم آآ(نیازبه مترجم  زبان نوزادداریم لطفا درصورت امکان اطلاع دهید) هرطرف زنبوره می چرخه منم می چرخم انعکا س نور آینه هاشم  خیلی دوست دارم. مامان وبابای خوبم ازتون ممنونم بوسسسسس   راستی بابابزرگ دیروزاومد دیدنم ولی من همش خواب بودم قراره شده برام یک بعبعی کوچیک قربونی کنه،مرسی بابابزرگ ...
12 ارديبهشت 1391

ختنه پسرعسلم

ختنه پسرگلی یکشنبه ١٠ ٠٢ ٩١ بعدازیک ماه استرس وکلنجاررفتن بالاخره من وبابا تصمیم گرفتیم توی اردیبهشت پسرمون ختنه کنیم،بعدازپرس وجو ازدوستان وآشنایان وبررسی تفاوت دو روش رینگ وجراحی بالاخره قرارشدروش رینگ انجام بدیم.بانظرپزشک شما قرارشد ختنه تو بیمارستان بهمن انجام بشه که اگه مشکلی پیش اومد دکترخودتونم باشه.خلاصه قرارشدروزده اردیبهشت شماراختنه کنیم.من که ازاول ماه استرس داشتم وبابا هم بدترازمن بود.شب قبل ازرفتن من خیلی ناراحت بودم ومی گفتم بچم تحملش داره یانه؟وهمش باخودم کلنجارمی رفتم،که می تونم با قضیه کناربیام یانه؟ ازدست تنها بودنم می ترسیدم .چون مامان جون به خاطراینکه حال بابابزرگ مامان بدشده بودوتوبیمارستان بودمجبوربودشهرستا...
11 ارديبهشت 1391

من 40 روزه شدم

4٠ روزگی من روز40 ام مامان تنهایی  دریک اقدام شجاعانه منو حموم دادعجب شجاعتی،منم کاملا باش همکاری کردم وتووانم آروم نشستم،تامنولیف بزنه وسرمو بشوره، اینجا پسرگلم 4٠ روزه شده وار چله دراومده فدات بشن مامان وبابا اینم من ومامان جونم   ...
7 ارديبهشت 1391